˙·٠•●♥ ME & MY REAL LOVE ♥●•٠·˙ DOOSET DARAM YEGANE ESHGHAM
love dada[ سه شنبه 10 / 2برچسب:امين غلامیاری«سفر به سينما», ] [ 12 AM ] [ ♥●•٠·اصغرحاجي پور ♥●•٠· ] [
عشق
عشق بيداد من باختن يعني لحظه عشق جان سرزمين يعني يعني زندگي پاک عشق ليلي و قمار من مجنون در عشق يعني ... شدن ساختن عشق دل يعني كلبه وامق و يعني عذرا عشق شدن من عشق فرداي يعني كودك مسجد يعني الاقصي عشق من عشق آميختن افروختن يعني به هم عشق سوختن چشمهاي يكجا يعني كردن پر ز و غم دردهاي گريه خون/ درد بيشمار عشق من يعني الاسرار كلبه مخزن اسرار يعني
taghvime1391
[ شنبه 24 / 1برچسب:taghvim2012asghar hajipour, ] [ 1 AM ] [ ♥●•٠·اصغرحاجي پور ♥●•٠· ] [
دلـــــــم از این روزگـــار گرفته
میکنم... اي كاش
اے کاش هـــرگز ندیده بودمت و دل به تو دل شکن نمی بستم. اے کاش از همان ابتدا، بی وفایـــــی و ریا کارے تو را باور داشتم انتظار باز آمدنت، بهانه اے برای هاے هاے گریه هاے شبانه ام شد و علتـــــ ـی براے چشم به راه دوختــ ـن و از آتــــ ـ ـش غـــــــــــــم سوختن و دیده به درد دوختنــــــــــم... امّا امشب می نویــــسم تا تو بدانـــی که دیگر با یادآورے اولیــن دیدارمان چشمانم پر از اشک نمــــــی شود.چون بی رحمــــــی آن قلــــب سنگــــی را باور دارم. چون این بار، ((من)) اینطور خواسته ام، هر چند که علت رفتن تو را نمی دانم و علت پا گذاشتــــن روی تمام حرفهایت را... و اگر باز گردے به تو نیز ثابـــت خواهــــــم کرد... روز مرگــــــــم
روز مرگــــــــم هر که شیــــــــون کند از دورو برم دور کنیـــــد
همــــــــه را مست و خراب از مــــــــی انــــــــگور کنیــــــــد
بـــــر مــــــــزارم مگذاریــــــــد بیاید واعـــــــــظ
پیر میخــــــــانه بخواند غزلــــی از حافـــــــــظ
روی قبــــــرم بنویسید وفـــادار برفـــــــت
این جـــــگر سوخته خستـــــه از ایــــــن
دیـــــــــــــار برفـــــــــت ليلي
خدا گفت :لیلی یك ماجراست ، ماجرایی آكنده از من مجنون اما بلند شد ، رفت تا لیلی را بسازد شیطان گفت : خواستن است . گرفتن و تملك my lave ................
My Love Leave yourself behind Beat inside me, leave you blind My love You have found peace you were searching for release You gave it all, into the call You took a chance and you took a fall 4 us You came thoughtfully, loved me faithfully You taught me honor, you did it for me Tonight you will sleep for good (?)
my love Now I am strong,Now I am stron
You gave me all anekatips
My love look what you can do
My Love You took my hand added a plan
![]() نرو
نرویکی یکدونه من سربذار روی شونه ی من پیش من دیگه گریه نکن میمیــــــــــــــــــــــــــــــرم بادلم دیگه بازی نکن باچشات منوراضی نکن که بری از خونه ی من,میمیــــــــــــــــــــــــــــــرم آخه عاشقم میدونی بگوهمیشه میمونی نرو دیونه ی من,میمیــــــــــــــــــــــــــــــرم نذاراشکاتو ببینم عزیزم نازنینم دیگه طاقت ندارم پیش من دیگه گریه نکن میمیــــــــــــــــــــــــــــــرم [ شنبه 25 / 12برچسب:اصغرحاجي پور, ] [ 6 PM ] [ ♥●•٠·اصغرحاجي پور ♥●•٠· ] [
تلافیشو سرت درمیارمست از سر من بردار کنار تو نمی مونم دروغ میگفتی که برم از بی کسی دق میکنی یادم میفته لحظه ای که دست تو رو شد برام دوست دارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم دوستتدارم 1 نظر
ســــــــلام . یه سلام به وســــــــــعت غمی که الان تو دلمه..!!
خیلــــی احساس تنهایی میکنم! !
فکرم به هیچ جایی نمیرسه.. به هرچی فکر میکنم آخرش بن بسته...
همه چیزو فرامووش کردم!
بی احساس شدم اصلآ دست خودم نیست!!!!
یه غم خیلی بزرگ ته دلمه.. که چرا؟؟؟؟؟!
چرا اونی که فکرشو میکردم نشد!!!!!
وااای خدایا چجوری میتونم اون حرفایی که تو دلمه به زبون بیارم؟
چجوری میشه اوون همه احســـاس رو تو چندتا خط خلاصه کرد؟؟؟
نمی دونم فقط می خوام این علامت سوال از تو ذهنم پاک بشه!
خدایا یعنی هنوز دوستم داری؟؟؟
من که تا جای توانم سعی کردم هر کاری میکنم به رضای تو باشه!!!
خدایا آخه چرا داری با احساسم. فکرم . دلــــم .بازی میکنی؟؟؟؟
آخه هیچ حسی دست خودم نیست .همرو خودت داری تغییر میدی..!
این امتحانته؟؟؟؟؟
خدایا نمیخوام امتحانم کنی..همین الان بهت میگم توو امتحانت ردم!!
فقط بیشتر از این ادامه نده....
خدایا من تا الان فقط به حرف دلم گوش میدادم!
البته دلم و عقلم اختلاف زیادی با هم نداشتن..
اما حالا فقط به حرف عقلم گوش میدم.... نمیخوام اینجوری باشه....!
خدایا دلـــــم جوابم کرده..ساز مخالف میزنه!
شاید چیزی ازش باقی نمونده که همش داره جوابم میکنه...
اما تا کی؟؟
چرا؟؟؟؟ ختم کلام:خدایا اگه صدامو میشنوی کمکم کن [ شنبه 4 / 12برچسب:شکست عشقی, ] [ 5 PM ] [ ♥●•٠·اصغرحاجي پور ♥●•٠· ] [
درپناه اغوشت
آرام باش ، ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
برایم یک رویای شیرین بود [ شنبه 4 / 12برچسب:اصغرحاجی پور, ] [ 5 PM ] [ ♥●•٠·اصغرحاجي پور ♥●•٠· ] [
اعتراف
زیباترین تصویری که در زندگانیم دیدم نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود.
زیبــــــاترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی توبود.
زیبــــــــــاترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود.
زیــــــــباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود.
زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود.
زیبــــــاترین هدیه عمرم محبت توبود .
زیباترین تنهاییم گریه برای توبود .
زیباترین اعترافم عشق توبود
یک پنجره برای شنیــــــــــــــــــدن یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــــــــــــــــــــی در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــــــــــــــــــــــــــــــــد و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــــــــــــــــــــــگ یک پنجره که دست های کوچک تنهایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی را *ـــــــــــــــــــــــــ *ــــ ـــ ــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــ* *ـــــــــــــــــــــــــ*ــ ـــ ـــ ـ*ـــــــــــــــــــــــــــــ* *ــــــــــــــــــــــ*ـ ـ*ـــــــــــــــــــــــ* *ـــــــــــــــــــــ*ــــــــــــــــــــ* نبود در تار و پودش ديدي گفت عاشقه عاشق زندگیم
تموم زندگیم رو به پاش ریختم برای داشتنش همه کار کردم به هر آب و آتیشی زدم از همه چیزم گذشتم برای اینکه داشته باشمش پل های پشت سرم رو خراب کردم باخودم می گفتم اونم داره از همه چیزش می گذره اونم به خاطر من خیلی سختی دیده به خاطر من از همه چیزش گذشته و با همین فکر ها تموم مشکلاتم رو راحت حل می کردم و با همه چیز کنار می اومدم حالا که سالها از اون موضوع می گذره دارم فکر می کنم واقعا اون از چیش برای من گذشت نه به خاطر من پل ها شو خراب کرد نه خودشو به آب و آتیش زد هر کاری کرد به خاطر خودش بود نه من ، فقط این وسط من همه چیزم رو از دست دادم عمرم رو ، جوونیمو ، موقعیت های مناسبمو ولی یه تجربه خیلی خوبی که بدست آوردم این بود که به هر کسی دل نبندم و به هیچ کس اعتماد نکنم و
از کنار قلب من ساده گذر کن
.............................................. برای ماندنش به خدا التماس کردم از خدا خواستم از حمایت ما رو بر نگرداند که من بی او هیچم نیمه شب ها برایش دعا کردم اه کشیدم ولی او رفت و خدا گریه هایم را نشنید و ندید و دعا هایم را نشنید و مورد اجابت قرار ندادو او را برد و ان زمان بود که من از همه و هر چه داشتم بریدم و های های گریستم و او رفت و من فقط ناظر رفتن او بودم رفتنی که هیچ امیدی به بازگشت ان ندارم ونخواهم داشت و امروز من او را برای همیشه از دست داده ام نه می توانم او را حس کنم و نه در آغوش بگیرم او رفت گر چه برایم همیشه ماندگار است تا حالا شده فکر کنی چقدر سخته آدم یه دفعه بفهمه همه چی دروغ بوده همه ی حرفا تمام نگاه ها و همه و همه .همه ی اون چیزایی که براشون اشک میریخته خیلی سخته آدم خودشو با یه هویت دیگه جلوی عشقش نشون بده تا بفهمه اون راجع بهش چه جوری فکر میکنه.که بفهمه اصلا" دوستش نداشته بلکه دل به دیگری هم داشته خیلی سخته که اون موقع عشقت تقاضای بخشش هم ازت بکنه و تو به خاطر عشقی که بهش داری بگی بخشیدمت ولی تمام عمر زجر بکشی که چرا پیشت نیست و کم کم ازش متنفر شی خیلی سخته از یه نفر متنفر باشی و خاطراتت بگه یه زمانی عاشقش بودی خیلی سخته همش این جمله جلوی چشمت باشه:دروغ میگفت دوستم نداشت و... خیلی سخته زندگیت اجباری باشه و تازه فهمیدم که در این دنیا همه چیز سخت است و اجباری حتی گاهی عشق هم اجباریست
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است اما افسوس که هیچ کس نبود همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره آری با تو هستم .با تویی که از کنارم گذشتی و حتی یک بار هم نپرسیدی چرا چشمهایم همیشه بارانی است
رفتــه اي [ شنبه 4 / 12برچسب:شکست عشقی, ] [ 4 PM ] [ ♥●•٠·اصغرحاجي پور ♥●•٠· ] [
استریو محمدامین غلامیاری[ شنبه 4 / 12برچسب:اصغرحاجی پور, ] [ 12 AM ] [ ♥●•٠·اصغرحاجي پور ♥●•٠· ] [
طفلکی از خودش گریخت
یه جاده ی غریب و دور که راه نداره تا نسیم منو یه دنیا خاطره تو کوله با بی کسیم دونه به دونه اشکامو به پای رویا می ریزم که سبز بشه یه روزگار تو باغ خشک پاییزم خرمن امید منو سوزنده شعله های اه دارم تماشایی کنم خودم رو تو قاب گناه یه تیکه از یادمو من میسپارمش به اسمون تا بره با ابرا یه روز پیش خدای مهربون بگه خدا خدا ببین طفلکی از خودش گریخت با گریه می رفتو کسی پشت سرش ابی نریخت. [ جمعه 3 / 12برچسب:شکست عشقی, ] [ 7 PM ] [ ♥●•٠·اصغرحاجي پور ♥●•٠· ] [
نمیدونم کجارفت
منتظر فـــرشـــته بودم اون کـه تـو تاریــــکی یه نــوره
نه راه پیـــش دارم تــــــوکـــوچه نه راه بــــــرگشــت بـه خـونه
از این کوچـــــه به اون کوچـــــه نمیدونم کجـــــا برم
آه ای خـــــدا برس به داده هم این دلــــو هم این جـــــونم █▓▒░اخه چرا█▓▒░
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت آسمان چون شمع مشتاقان پریشان میکند من ساده
اگر زندگی بهار نیست پس چرا صدای پرندگان را در برگ ریز خزان هم می شود شنید؟!
اگر زندگی آبی نیست پس چرا چشم ماه رخان، رنگ دریا و آسمان دارد؟! اگر زندگی ساده نیست پس چرا همه در خواب اینقدر بی نقشند؟! اگر زندگی رقص نیست پس چرا پروانه ها تنها فصل عمر را می رقصند؟! اگر زندگی صبح نیست پس چرا هر طلوع زندگی آغاز می شود؟! اگر زندگی چشم نیست پس چرا نور اینقدر می رقصد؟! اگر زندگی کام نیست پس چرا عسل اینقدر شیرین است؟! اگر زندگی حال نیست پس چرا غروب اصلا خواستنی نیست؟! اگر زندگی رود نیست پس چرا فصلِ خشک، بهار کرکس است؟! اگر زندگی جوی نیست پس چرا زمزمه اش اینقدر شنیدنی است؟! اگر زندگی گل نیست پس چرا اشکِ گل، آئین عزا است؟! اگر زندگی رنگ نیست پس چرا خاکستری، تنها، رنگ خاکستر است؟! اگر زندگی مست نیست پس چرا اینقدر پاسبان بر هر کوی و برزن است؟! اگر زندگی اشک نیست پس چرا آسمان که می گرید زمین می خندد؟! اگر زندگی صفا نیست پس چرا بی صفا زندگی نیست؟! اگر زندگی لرز نیست پس چرا اینقدر ماه در برکه می لرزد؟! اگر زندگی خوب نیست پس چرا خفاشها تنها در غارند؟! اگر زندگی زنده نیست پس چرا بوته رز همیشه گل می کند؟! اگر زندگی صاف نیست پس چرا گورستانش مه آلود است؟! اگر زندگی شراب نیست پس چرا این همه مست، زنده اند؟! اگر زندگی خواب نیست پس چرا مرگ، مردمان را بیدار می کند؟! |
||
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ] |